به حداقل تعداد سهامی که باید در طول یک روز معامله شود تا قیمت پایانی آن سهم بتواند نوسان منفی یا مثبت داشته باشد، حجم مبنا می گویند. این ابزار فقط و فقط در بورس تهران مورد استفاده قرار می گیرد و به منظور کمک به حفظ آرامش در معاملات در نظر گرفته شده است.
اما حجم مبنا چگونه و بر چه اساسی تعیین می شود؟
در سال 98 سازمان بورس مصوبه ای را اجرایی کرد که در آن حجم مبنای تمامی شرکت های پذیرفته شده در بورس برابر با ضرب 0,0004 در تعداد کل سهام شرکت است. حجم مبنا بطور خودکار توسط سامانه معاملات اندازه گیری می شود و افراد هیچگونه دخالتی در آن ندارند. محاسبات حجم مبنا در آخرین روز کاری هفته و برای هفته آینده انجام می شود.
در واقع حداکثر ارزش مبنای هر شرکت با توجه به سرمایه شرکت و بر اساس فرمول زیر تعیین شد: شرکت های با سرمایه 20 هزار میلیارد ریال (2 همت) و بالاتر برابر با 120 میلیارد ریال (12 میلیارد تومان) و شرکت های با سرمایه کمتر از 2 همت برابر با 10 میلیارد تومان. این تعداد در پایان هر هفته با توجه به قیمت پایانی هر سهم در آخرین روز معاملاتی هفته محاسبه و در اولین روز معاملاتی هفته بعد اعمال می شود.
اما بررسی نسبت حجم مبنای شرکت ها با سرمایه آن ها نشان می دهد که موضوع حجم مبنا پیچیدگی هایی بیش از تصور ما دارد. به نظر نمی رسد اعداد تعیین شده برای حجم مبنا تناسبی با عیار شرکت ها و میزان سرمایه آنها داشته باشد. یا دست کم منصفانه به نظر نمی رسد. بعنوان مثال حجم مبنای شرکتی به بزرگی فولاد مبارکه اصفهان و با سرمایه 108 همت فقط 26,6 میلیون است اما حجم مبنای تجلی با سرمایه 8,6 همت 34,4 میلیون است! این موضوع سبب شده تا تجلی با وجود اینکه هر روز تقریبا با حجم های خوبی معامله می شود اما به دلیل بالا بودن حجم مبنا رشد قیمتی مناسبی را تجربه نکند.
زمانی که دامنه نوسان را به یک درصد کاهش دادند حجم مبنای تجلی به 34,4 میلیون سهم افزایش یافت. اما پس از بازتر شدن دامنه نوسان و افزایش آن به 3 درصد، حجم مبنای تجلی دیگر تغییر نیافت و همان رقم 34,4 میلیون سهم باقی ماند.
افزون بر این که تعدادی از نمادها از جمله تجلی قبل از کاهش دامنه نوسان هم دامنه نوسان یک داشتند اما حالا حجم مبنای تجلی به 34,4 میلیون افزایش یافته و همین تعداد باقی مانده است.
بر این اساس بنظر می رسد حجم مبنا با عیار و اندازه شرکت ها تناسبی نداشته باشد و برای برخی از شرکت ها به عامل بازدارنده ای برای رشد تبدیل شده است.
همین موضوع سبب شده تا استقبال سهامداران از سهم هایی که فاصله بیشتری با سقف سرمایه یاد شده را دارند، کاهش یابد و عملا شرایط فعلی بازار به نحوی رقم می خورد که به ضرر سهامداران این شرکت هاست.
در حالی که فلسفه اجرایی شدن حجم مبنا این بود که از زیان بیشتر سهامداران جلوگیری شود. اما اکنون همین ابزار به بازویی تبدیل شده تا شرکت هایی با سرمایه بسیار زیاد و شناوری سهم از مزایای سقف حداکثری حجم مبنا استفاده می کنند اما شرکت هایی که با سقف حجم مبنایشان فاصله داشته و به حمایت بیشتری نیاز دارند، عملا نتوانند حجم مبنای روزانه را پر کنند و در نتیجه جلوی رشد قیمتی آن ها گرفته می شود. این موضوع طی هفته ها باعث دلسرد شدن سهامداران و کوچ سرمایه ها به سمت سهم های شاخص ساز می شود.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


− 3 = پنج